سلام گلهای کوچولوی مامان. قربون دوتاتون برم که انقدر ناز و ملوسید. از علی کوچولوم بگم که الان واسه خودش یه مرد بزرگ شده. کلی واسه خودت اتیش می سوزونی پسری. از صبح تا شب با شمشیر و تیرکمون و تفنگ داری دشمن ها رو می کشی. امان از وقتی که بابا جون یا عموهات بیان اینجا که دیگه واویلا جنگ واقعی شروع می شه. پسملی مامان، اسمتو کلاس زبان سرای محله نوشتم، همون جا گه کلاس نقاشی میرفتی،مربیتم همون خانم مربی کلاس نقاشی بود ولی جلسه اول که اصلاً دوست نداشتی و سر کلاس بند نشدی. فردا جلسه دومه، اگه نشینی سر کلاس دیگه فقط نقاشی می برمت پسر عسل. از فندق خان هم که بگم، هنوز نی نی مامان تکون نمی خوره. شنبه وقت دکتر داشتم بعد از دو ماه که خانم دکتر هنوز ...